تنهایی
یک روزی یه روزگاری من هوس تنهایی داشتم. یک اطاق نسرم که آفتاب به خودش نبیند. یک جا فقط برای خودم. از این رو که خانه پدریام کوچک بود. گوشه دنج کیمیا بود و همه چیزمان مشترک. اطاق خواب، گنجه لباس، میز...
View Articleرویای شیرین!
دیشب انقلاب شده بود. اکبر آمده بود جلوی در التماس میکرد ازش اعتراف بگیرم. خانهمان شصت متری سیمانی بود. رفتم با احترام آوردمش. نشاندمش توی دولاب. یعنی چپاندمش آن تو و یک لنگه در را انداختم. کف سیمانی...
View Articleدریغ که سر این افعی را به سنگ نکوبیدیم
امروزبازار بودم. چه همهمه ای. آدمها طلا می خریدند. دلار قیمت می کردند. کیسه کیسه برنج می بردند انبار کنند. مورچه هایی بودند که آب به لانه شان بسته اند. دو بسته نبات خریدم هر کدام 1600 تومان. اول...
View Articleالاف ابله!
راس ساعت 9 یک مشنگی آمد و نعره زد الله اکبر. از میان این همه پنجره، یکی خانمی کرد، با چادر نماز گل گلی از تراس زد تو دهن طرف: زهرمار! مردم از خنده ریسه رفتند. مشنگه بور شد.
View Articleهر کسی به منفعتی!
دوستم- دانشجوی دکترا- رای داده است که برای گزینش هیات علمی، مهر در شناسنامهاش داشته باشد. خدماتی محل کارم نیز رای داده که یارانهاش قطع نشود. اما جالب آن که دانشجوی دکترا سیر شده است و باقی پیاز! «خاک...
View Articleاز مشقات سفر
بندر، سرویس بهداشتی بینراهی، به صف ایستاده بودیم که خانم جلویی، نوبتش را به نفر بعدی سپرد و بیرون رفت. بعد از چند دقیقه با نوجوانی برگشت و پسر دوازده- سیزده ساله را داخل دستشویی فرستاد. در جواب اعتراض...
View Articleگزارشی از مونتاژکاری خانگی
از سطح خیابان بیش از ده پله پستتر، خانوادهای پنجنفره اجارهنشین یکی از خانههای خیریه حاشیه تهران هستند. سرپرست خانواده خانم میم، کارگر کارخانهای است با 280 کارگر که قطعات یدکی خودرو تولید میکند....
View Articleوضعیت کارگران بعد از اجرای قانون هدفمندی یارانه ها
طبقه کارگر ایران سالها پیش از اجرای این قانون تاوان اجرای دیکتههای صندوق بین المللی پول و سرمایه جهانی را پرداخت کردهاند، از سیاست تعدیل نیروی کار که هزاران کارگر را از کار بیکار کرد واجرای بخشنامه...
View Articleشهر در امن و امان است البته برای مجرمان!
دوشنبهای که رفت -آخرین روز کاری پیش از این تعطیلات پنج روزه تهران- از خانه به قصد محل کارم بیرون آمدم. کوچه خودمان را گذشتم و وارد خیابان که شدم، موتور سواری از کنارم گذشت و دور زد. پا تند کردم که اگر...
View Articleحق سقط جنین
نتوانستم کمکش کنم. به هر که میشناختم زنگ زدم اما کسی زیر بار نمیرفت. یکی آن که غریبه بود و احتمال دردسر زیاد، دیگر ماه حرام. خودم هم اطمینان نداشتم که بتواند هزینهاش را پرداخت کند یا شوهرش راضی...
View Article
More Pages to Explore .....